متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه خوابِ صادقه زیاد می‌بینم و جالب اینجاست که بعد از بیدار شدن کاملاً حس می‌کنم قراره خیلی زود اتفاق بیفته. مثلِ چند شبِ پیش که کابوسِ صادقه دیدم! خیلی حسِ بدیه که بدونی قراره وسطِ تمامِ مشکلات و بلاتکلیفی‌هات سونامی بیاد و یکی از بزرگترین داشته‌هات رو ازت بگیره اما مگه می‌شه کاری کرد؟!

واقعیت اینه که یه مدت بینِ من و آقا فاصله افتاده بود. اونقدر سرم گرمِ همه چیز شده بود که حتی متوجه نبودم چهار روزه حرم نرفتم با اینکه هر شب کنارِ تقویمم می‌نوشتم حرم حرم حرم. و این بخاطرِ فاصله گرفتن از خودِ واقعیم بود. دنبالِ رهایی بودم بدونِ اینکه بدونم رهایی اصلاً یعنی چی! این شد که دو شبِ پیش پیاده حرکت کردم سمتِ حرم و اونقدری ذهنم درگیر بود که مسیری رو که دو هزار بار پیاده و سواره رفته بودم رو گم کردم. بالاخره رسیدم حرم و با سرعت خودم رو رسوندم صحنِ انقلاب. از دور به گنبد و گلدسته‌‌هاش خیره شدم و از دلم با ترس این گذشت: «راضی نیستم از این فاصله‌. بگیر از من هر آنچه تو را از من می‌گیرد.» بلافاصله برگشتم خوابگاه و فکر می‌کنید چی شد؟! کمتر از یک ساعت به طرزِ عجیبی گرفتش از من و خوابم اتفاق افتاد.

خیلی اذیت شدم و می‌شم ولی مگه می‌شه همه چی رو با هم داشت؟! اصلاً مگه می‌شه یه چیزی رو با همه‌ی وجود خواست و دنیا بهت بده یا بده و ازت نگیره؟! این که دیروزم چطور گذشت بماند اما امروز تمامِ تیکه‌های پازل رو کنارِ هم گذاشتم. جوابِ دونه دونه سوال‌هام مشخص شدن و من تازه فهمیدم حماقت می‌تونه تا کجا پیش بره اگه یک ثانیه از خودت و غرورت غافل بشی. راست می‌گفت خادمِ مهربونِ رواقِ حضرت زهرا. دقیقاً دو ساعت باهام حرف زد که خلاصه‌ی همه‌ی حرفاش فقط یه چیز بود: «واسه کسی بمیر که برات تب کنه.»

مهربونیِ زیاد خیلی ضربه‌زننده‌ست اگه فقط به پای بقیه بریزی. وقتی خودمون به خودمون ظلم کنیم دیگه چه انتظاری می‌شه از بقیه داشت؟! اگه ندونیم جایگاهمون توی زندگیِ خودمون دقیقاً کجاست انتظارِ داشتنِ جایگاهِ خاص توی زندگیِ دیگران به نظرم انتظاری کاملاً بیهوده‌ست.

 

+ اتفاقی شنیدمش همین الان. خیلی کوتاه و کاملاً حرفِ دله :) مخصوصاً آخرش.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز تلفن ویپ نوین رایانه William آموزش ICDL در تبریز-آموزش ای سی دی ال در تبریز بیولوژَک مدرسه نشاط باران کامپیوتر آزاد